تپش سایه ی دوست

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه ی آنهاست...

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه ی آنهاست...

تپش سایه ی دوست

- خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی
-دچار یعنی
- عاشق
-و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بی کران باشد.

-نه، وصل ممکن نیست، همیشه فاصله ای است
دچار باید بود
وگرنه زمزمه ی حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد
وعشق
سفربه روشنی اهتزاز خلوت هاست
و صدای فاصله هاست...

وحمد وسپاس از آن پروردگار عشق است
سلام برمعشوق...سلام بر عاشق ...و سلام بر عشق
بسم رب الحسین

پیام های کوتاه

آرامــــــش بی نهایــــــــــت

یاحق...


اینجا ــ ایوان نجف ـــ مرکز آرامـــــــش عالم ـــ با تمام وجود، امام ـــَت راحس میکنی...

 من یک چیز میگویم و تو یک چیز میشنوی!

 باید ببینی، باید دید، این طور فایده ندارد!

فاطمه (س) هم هست...حتما

چه حســــــــــــ ِ خوبی ست.

ـــ خدا را

ـــ علی را

ـــ فاطمه را

با تمام وجود حســـــــ میکنی...


پ.ن1:

ایستاده ای در ایوان طلایی نجف، رو به روی گنبد پدر، انگار تمام گمشده ی سال هایت را پیدا کرده ای...

بدجــــــــور آرامــی، بدجــــــــــــــــــــــور...

پ.ن2:

خدایا حیلی دلم تنگ شده است،خیلـــــــــــــــــــــی، بطلب...


  • بچه کوثری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی